سارینا هدیه آسمانی

درد دلهای مادرانه امروز برای سارینای مهربون

  سارینا جونم امروز مامانی خیلی خوشحاله آخه بالاخره بعد از اینهمه انتظار انگار داره نوبت ما هم می رسه تا خبرهای خوب رو بشنویم ؛ دیگه داشتم کم کم افسرده می شدم همین که شروع می کردم به گریه تو گلم زود می آمدی پیشم و اشکهام رو پاک می کردی و با اون زبان شیرینت می گفتی که گریه نکنم درسته که کلماتی رو که می گفتی واضح نبودند اما مامانها خوب زبون بچه هاشونو می فهمند و می خواستی که من بخندم همون موقع از خودمم خجالت می کشیدم که بخوام کم بیارم و تو رو هم ناراحت کنم نه مگه میشه که کم آورد وقتی که فرشته کوچولوی مهربونی که بهترین هدیه آسمانی است کنار آدم باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عزیز دلم می خوام بهت بگم که اگه از افعال گذشته استفاده می کنم ...
5 بهمن 1389

آرزوهای مامان و بابا برای سارینا جون

  برایت از طلا تختی، مسیری رو به خوشبختی برایت عمر نوحی را، وقار همچو کوهی را برایت صبر ایوبی،حیاتی مملو از خوبی برایت شاد بودن را، فقط آزاد بودن را رفاقت را، صداقت را، اگر خواهی محبت را دعـــــا کردیم.   سارینای مامان و بابا امیدواریم همیشه همیشه زندگی بر وفق مرادت باشد و هیچوقت فراموش نکن که دستهای ما برای طلب خوشبختی ات همیشه رو به آسمان است. امید زندگی ما عاشقانه دوستت داریم. هزاران هزار بوسه ی عشق ما تقدیمت باد. ...
5 بهمن 1389

درد دل

  سارینای نازنینم ، دختر مثل گلم؛ ا مروز مامانی خیلی دلش گرفته آخه ویزای خاله شوکت اینا آمده و تا چند روز دیگه از پیش ما میرن ؛نمی دانم  انگار که دارم برای دومین بار از با با و مامانم جدا میشم احساس می کنم که دوباره خیلی تنها میشم ولی همینکه چشمام به اون چشمهای قشنگ تو میفته قوت قلب می گیرم نه نباید ناراحت باشم چون که قشنگترین فرشته روی زمین همیشه کنار منه آره مامانی من زیباترین و مهربانترین فرشته عالم را دارم حالا حیف نیست که الکی غصه بخورم و ................. خدایا بابت این هدیه قشنگ که بهترین هدیه عمرم هست ازت ممنوم و همیشه سپاسگزار. دختر گلم خیلی خیلی دوست دارم تو عشق منی   ...
3 بهمن 1389