سارینا هدیه آسمانی

خاطرات دختر ناز مامان

1390/6/9 23:37
نویسنده : مامان معصی
961 بازدید
اشتراک گذاری

سارینا جونم

عروسک قشنگم یک چند وقتی هستش که نتونستم خاطرات تو رو به طور مستمر برات اینجا بنویسم می دونم تا حالا چند بار بهت قول دادم که بعد از این خاطراتت رو می نویسم ولی متاسفانه بد قولی کردم ولی ایندفعه مطمئن باش که حتما اینکار رو انجام می دم آخه به لطف خدای مهربون قسمت بزرگی از مشکلاتمون حل شد و  حالا از نظر روحی خیلی آرومتر و بهترم گلم آخه بالاخره کارامون درست شد و به امید خدا می خواهیم بریم.

خوب حالا بریم سر خاطرات سارینا خانم:

از وقتی که خونمون رو عوض کردیم با همسایه های جدید حسابی دوست شدی و با اینکه اونها ایرانی نیستند حسابی ارتباط برقرار کردی و به قول اونها خودت رو تو دلشون جا کردی به طوریکه سوگی شده آننه تو یعنی همون مامان به زبان ترکی استانبولی و منم مامان  ، مامانی و معصی هستم .

شما در روز ساعات زیادی رو با سوگی همون آننه جان می گذرونی و حسابی با هم حال می کنید با هم دوش می گیرید ، خرید میروید ، می خوابید و .....

امروز هم رفتیم عید دیدنی خونشون که بهتون عیدی داد یک لباس خیلی خوشگل برات گرفته بود و وقتی تنت کرد همش قربون صدقه ات می رفت غروب هم خونه قبلی مون رفتیم برا عید دیدنی اونجا هم باز مرکز توجه بودی و با شیرین کاریهات همه رو عاشق خودت می کردی.

الهی مامان فدای این دختر مهربون بشه که اینقدر با محبت هستش و با همه ارتباط برقرار می کنه. عاشقتم من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان شینا
9 مهر 90 3:02