سارینا هدیه آسمانی

خاطرات شیرین سارینا جونم

1390/3/25 3:31
نویسنده : مامان معصی
1,100 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگ و نازنینم 

خدای مهربون رو هزاران هزار بار شاکرم که فرشته ای به این نازی و مهربونی بهم هدیه داد واقعا اگه تو نبودی نمی دونم حال و روز من چی بود تو مثل یک فرشته ی نجات اومدی و غم غربت و تنهایی رو برام راحت تر کردی و هر وقتی که دلم می گیره و گریه می کنم با اون دستهای عروسکی و قشنگت اشکهام رو پاک می کنی الهی که من فدای تو بشم

راستی من دیشی به بابایی می گفتم که حمید جون دختر داشتن چقدر خوبه ها می دونی گلم با اینکه خیلی کوچولویی ولی به مامان کمک می کنی و ظرفها رو دونه دونه سر غذا می بری الهی من فدات شم.

از شیرین زبونی هات هر چی بگم کم گفتم مامانی واقعا همه رو مسخ حرف زدنت می کنی اینقدر که بقیه بهت گفتند سارینا مامانت کجاست ؟ بابات کجاست؟ تو هم الان وقتی می خوای من رو صدا کنی می گی مامانت و به بابایی هم می گی بابات 

دختر شیرین زبون من الهی که من قربونت بشم

خیلی خیلی دوستت دارم عشقم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

شهرزاد مامان صدرا کوچولوی قهرمان
25 خرداد 90 4:56
سلام مامان معصی مهربون.چه دختر ماه و خوشگل و شیرینی داری ماشاا... خدا نگهش داره و انشاا... سایه پدر و مادر بالا سرش باشه.تازه وبلاگتونو دیدم خوشحالم که دوباره اومدید.به وبلاگ پسر من صدرا کوچولوی قهرمان!! هم سر بزنید. راستی عکسش هم جز 18 عکس منتخب قرار گرفته ببین و اگه خوشت اومد یه تلگراف به مدیریت بزن.کد 145 هستش.ممنونم گلم
نانی
6 مرداد 90 7:57
ای جووووووووووووووونم چه خانومی
مبین فرفری
11 مهر 90 16:33
سلام چه دختر نازی داری میشه به منم کمک کنی عکسای مبینو مثل شما درست کنم؟ ممنون